به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
و آیا چنین نیست که هر بار آنها (یهود) پیمانى (با خدا و پیامبر)بستند، جمعى آن را دور افکندند (و مخالفت کردند.) آرى، بیشتر آنان ایمان نمىآورند. (100)
و هنگامى که فرستادهاى از سوى خدا به سراغشان آمد، و با نشانههایى که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعى از آنان که به آنها کتاب (آسمانى) داده شده بود ، کتاب خدا را پشت سر افکندند؛ گویى هیچ از آن خبر ندارند!! (101)
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مىخواندند پیروى کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولى شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروى کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، براى آشنایى با طرز ابطال آن، به مردم یاد مىدادند. و) به هیچ کس چیزى یاد نمىدادند، مگر اینکه از پیش به او مىگفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولى آنها از آن دو فرشته، مطالبى را مىآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند؛ ولى هیچ گاه نمىتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زیان برسانند. آنها قسمتهایى را فرامىگرفتند که به آنان زیان مىرسانید و نفعى نمىداد. و مسلما مىدانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهاى نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مىدانستند!! (102)
و اگر آنها ایمان مىآوردند و پرهیزکارى پیشه مىکردند، پاداشى که نزد خداست ، براى آنان بهتر بود، اگر آگاهى داشتند!! (103)
اى افراد باایمان! (هنگامى که از پیغمبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مىکنید) نگویید: ؛ سخللّهراعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنى «ما را مهلت بده!»، و هم به معنى «ما را تحمیق کن!» مىباشد؛ و دستاویزى براى دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده مىشود) بشنوید! و براى کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکى است. (104)
کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوى خداوند، خیر و برکتى بر شما نازل گردد؛ در حالى که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد ، اختصاص مىدهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (105)
هر حکمى را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تاخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را مىآوریم. آیا نمىدانستى که خداوند بر هر چیز توانا است؟! (106)
آیا نمىدانستى که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلى در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولى و یاورى براى شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را مىداند و تعیین مىکند). (107)
آیا مىخواهید از پیامبر خود، همانتقاضاى (نامعقولى را) بکنید که پیش از این، از موسى کردند؟! (و با این بهانهجویىها، از ایمان آوردن سر باز زدند.) کسى که کفر را به جاى ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است. (108)
بسیارى از اهل کتاب، از روى حسد -که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو مىکردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق براى آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چیزى تواناست. (109)
و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید؛ و هر کار خیرى را براى خود از پیش مىفرستید، آن را نزد خدا (در سراى دیگر) خواهید یافت؛ خداوند به اعمال شما بیناست. (110)
آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» این آرزوى آنهاست! بگو: «اگر راست مىگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!» (111)
آرى، کسى که روى خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مىشوند. (بنابر این، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهى نیست.) (112)
یهودیانگفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتى (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتى ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالى که هر دو دسته، کتاب آسمانى را مىخوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنى همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داورى مىکند. (113)
کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد و سعى در ویرانى آنها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانونهاى عبادت) شوند. بهره آنها در دنیا (فقط)رسوایى است و در سراى دیگر، عذاب عظیم (الهى)!! (114)
مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بىنیاز و داناست! (115)
و (یهود و نصارى و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندى براى خود انتخاب کرده است»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند! (116)
هستى بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامى که فرمان وجود چیزى را صادر کند، تنها مىگوید: «موجود باش!» و آن، فورى موجود مىشود. (117)
افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمىگوید؟! و یا چرا آیه و نشانهاى براى خود ما نمىآید؟ !» پیشینیان آنها نیز، همین گونه سخن مىگفتند؛ دلها و افکارشان مشابه یکدیگر است؛ ولى ما (به اندازه کافى) آیات و نشانهها را براى اهل یقین (و حقیقتجویان) روشن ساختهایم. (118)
ما تو را به حق، براى بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم؛ و تو مسئول (گمراهى) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستى! (119)
هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواستههاى آنها شوى، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروى کنى. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پیروى کنى، بعد از آنکه آگاه شدهاى، هیچ سرپرست و یاورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود. (120)
کسانى که کتاب آسمانى به آنها دادهایم ( یهود و نصارى) آن را چنان که شایسته آن است مىخوانند؛ آنها به پیامبر اسلام ایمان مىآورند؛ و کسانى که به او کافر شوند، زیانکارند. (121)
اى بنى اسرائیل! نعمت مرا، که به شما ارزانى داشتم، به یاد آورید! و(نیز به خاطر آورید) که من شما را بر جهانیان برترى بخشیدم! (122)
از روزى بترسید که هیچ کس از دیگرى دفاع نمىکند؛ و هیچگونه عوضى از او قبول نمىشود؛ و شفاعت، او را سود نمىدهد؛ و (از هیچ سوئى) یارى نمىشوند! (123)
(به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمىرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)». (124)
و (به خاطر بیاورید) هنگامى که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم! و (براى تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا براى طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان، پاک و پاکیزه کنید!» (125)
و (به یاد آورید) هنگامى را که ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! این سرزمین را شهر امنى قرار ده! و اهل آن را -آنها که به خدا و روز بازپسین، ایمان آوردهاند- از ثمرات (گوناگون)، روزى ده! سذللّه (گفت:) «ما دعاى تو را اجابت کردیم؛ و مؤمنان را از انواع برکات، بهرهمند ساختیم؛ (اما به آنها که کافر شدند، بهره کمى خواهیم داد؛ سپس آنها را به عذاب آتش مىکشانیم؛ و چه بد سرانجامى دارند» (126)
و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل، پایههاى خانه (کعبه) را بالا مىبردند، (و مىگفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایى! (127)
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر ، که تو توبهپذیر و مهربانى! (128)
پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار، قادرى)!» (129)
چز افراد سفیه و نادان، چه کسى از آیین ابراهیم، (با آن پاکى و درخشندگى،) روىگردان خواهد شد؟! ما او را در این جهان برگزیدیم؛ و او در جهان دیگر، از صالحان است. (130)
در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت؛ و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.» (131)
و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را براى شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام ( تسلیم در برابر فرمان خدا) از دنیا نروید!» (132)
آیا هنگامى که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را مىپرستید؟» گفتند: «خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.» (133)
آنها امتى بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خود شماست؛ و شما هیچگاه مسئول اعمال آنها نخواهید بود. (134)
(اهل کتاب) گفتند: «یهودى یا مسیحى شوید، تا هدایت یابید!» بگو: «(این آیینهاى تحریف شده، هرگز نمىتواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروى کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!» (135)
بگویید: «ما به خدا ایمان آوردهایم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید ، و (همچنین) آنچه به موسى و عیسى و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایى قائل نمىشویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم؛ (و تعصبات نژادى و اغراض شخصى، سبب نمىشود که بعضى را بپذیریم و بعضى را رها کنیم.)» (136)
اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آوردهاید ایمان بیاورند، هدایت یافتهاند؛ و اگر سرپیچى کنند، از حق جدا شدهاند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مىکند؛ و او شنونده و داناست. (137)
رنگ خدایى (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مىکنیم. (138)
بگو: «آیا در باره خداوند با ما محاجه مىکنید؟! در حالى که او، پروردگار ما و شماست؛ و اعمال ما از آن ما، و اعمال شما از آن شماست؛ و ما او را با اخلاص پرستش مىکنیم، (و موحد خالصیم) .» (139)
یا مىگویید: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودى یا نصرانى بودند»؟! بگو: سخللّهشما بهتر مىدانید یا خدا؟! (و با اینکه مىدانید آنها یهودى یا نصرانى نبودند، چرا حقیقت را کتمان مىکنید؟)» و چه کسى ستمکارتر است از آن کس که گواهى و شهادت الهى را که نزد اوست، کتمان مىکند؟! و خدا از اعمال شما غافل نیست. (140)
(به هر حال) آنها امتى بودند که درگذشتند. آنچه کردند، براى خودشان است؛ و آنچه هم شما کردهاید، براى خودتان است؛ و شما مسئول اعمال آنها نیستید. (141)
به زودى سبکمغزان از مردم مىگویند: «چه چیز آنها ( مسلمانان) را، از قبلهاى که بر آن بودند، بازگردانید؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست؛ خدا هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت مىکند.» (142)
همانگونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانهاى قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهاى را که قبلا بر آن بودى، تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از پیامبر پیروى مىکنند، از آنها که به جاهلیت بازمىگردند، مشخص شوند. و مسلما این حکم، جز بر کسانى که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است؛) و خدا هرگز ایمان ( نماز) شما را ضایع نمىگرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. (143)
نگاههاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبله نهایى) مىبینیم! اکنون تو را به سوى قبلهاى که از آن خشنود باشى، باز مىگردانیم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روى خود را به سوى آن بگردانید! و کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده، بخوبى مىدانند این فرمان حقى است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهاى خود خواندهاند که پیغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز مىخواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن این آیات) غافل نیست! (144)
سوگند که اگر براى (این گروه از) اهل کتاب، هرگونه آیه (و نشانه و دلیلى) بیاورى، از قبله تو پیروى نخواهند کرد؛ و تو نیز، هیچگاه از قبله آنان، پیروى نخواهى نمود. (آنها نباید تصور کنند که بار دیگر، تغییر قبله امکانپذیر است!) و حتى هیچیک از آنها، پیروى از قبله دیگرى نخواهد کرد! و اگر تو، پس از این آگاهى، متابعت هوسهاى آنها کنى، مسلما از ستمگران خواهى بود! (145)
کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادهایم، او ( پیامبر) را همچون فرزندان خود مىشناسند؛ (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه کتمان مىکنند! (146)
این (فرمان تغییر قبله) حکم حقى از طرف پروردگار توست، بنابراین، هرگز از تردیدکنندگان در آن مباش! (147)
هر طایفهاى قبلهاى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جاى آن،) در نیکىها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (براى پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر مىکند؛ زیرا او، بر هر کارى تواناست. (148)
از هر جا (و از هر شهر و نقطهاى) خارج شدى، (به هنگام نماز،) روى خود را به جانب «مسجد الحرام» کن! این دستور حقى از طرف پروردگار توست! و خداوند، از آنچه انجام مىدهید، غافل نیست! (149)
و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روى خود را به سوى آن کنید! تا مردم، جز ظالمان (که دست از لجاجت برنمىدارند،) دلیلى بر ضد شما نداشته باشند؛ (زیرا از نشانههاى پیامبر، که در کتب آسمانى پیشین آمده، این است که او، به سوى دو قبله، نماز مىخواند.) از آنها نترسید! و (تنها) از من بترسید! (این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید! (150)
همانگونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم،) رسولى از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاک کند؛ و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد؛ و آنچه را نمىدانستید، به شما یاد دهد. (151)
پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید! (152)
اى افرادى که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است. (153)
و به آنها که در راه خدا کشته مىشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زندهاند،ولى شما نمىفهمید! (154)
قطعا همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش مىکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان! (155)
آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مىرسد، مىگویند: «ما از آن خدائیم؛ و به سوى او بازمىگردیم!» (156)
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایتیافتگان! (157)
«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانههاى) خداست! بنابراین، کسانى که حج خانه خدا و یا عمره انجام مىدهند، مانعى نیست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعى صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بىرویه مشرکان، که بتهایى بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیت این دو مکان مقدس نمىکاهد!) و کسى که فرمان خدا را در انجام کارهاى نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وى) آگاه است. (158)
کسانى که دلایل روشن، و وسیله هدایتى را که نازل کردهایم، بعد از آنکه در کتاب براى مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت مىکند؛ و همه لعنکنندگان نیز، آنها را لعن مىکنند؛ (159)
مگر آنها که توبه و بازگشت کردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نیک،) اصلاح نمودند، (و آنچه را کتمان کرده بودند؛ آشکار ساختند؛) من توبه آنها را مىپذیرم؛ که من تواب و رحیمم. (160)
کسانى که کافر شدند، و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود! (161)
همیشه در آن (لعن و دورى از رحمت پروردگار) باقى مىمانند؛ نه در عذاب آنان تخفیف داده مىشود، و نه مهلتى خواهند داشت! (162)
و خداى شما، خداوند یگانهاى است، که غیر از او معبودى نیست! اوست بخشنده و مهربان (و داراى رحمت عام و خاص)! (163)
در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شبو روز، و کشتیهایى که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایى است (از ذات پاک خدا و یگانگى او) براى مردمى که عقل دارند و مىاندیشند! (164)
بعضى از مردم، معبودهایى غیر از خداوند براى خود انتخاب مىکنند؛ و آنها را همچون خدا دوست مىدارند. اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودى غیر خدا برگزیدند،) هنگامى که عذاب (الهى) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت ، از آن خداست؛ و خدا داراى مجازات شدید است؛ (نه معبودهاى خیالى که از آنها مىهراسند.) (165)
در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراهکننده) از پیروان خود، بیزارى مىجویند؛ و کیفر خدا را مشاهده مىکنند؛ و دستشان از همه جا کوتاه مىشود. (166)
و (در این هنگام) پیروان مىگویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمىگشتیم، تا از آنها ( پیشوایان گمراه) بیزارى جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزارى جستند! (آرى،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرتزایى به آنان نشان مىدهد؛ و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! (167)
اى مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست! (168)
او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان مىدهد؛ (و نیز دستور مىدهد) آنچه را که نمىدانید، به خدا نسبت دهید. (169)
و هنگامى که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید!» مىگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مىنماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزى نمىفهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروى خواهند کرد)؟! (170)
مثل (تو در دعوت) کافران، بسان کسى است که (گوسفندان و حیوانات را براى نجات از چنگال خطر،) صدا مىزند؛ ولى آنها چیزى جز سر و صدا نمىشنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمىکنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزى نمىفهمند! (171)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از نعمتهاى پاکیزهاى که به شما روزى دادهایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید؛ اگر او را پرستش مىکنید! (172)
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولى) آن کس که مجبور شود، در صورتى که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نیست؛ (و مىتواند براى حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است. (173)
کسانى که کتمان مىکنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهاى کمى مىفروشند، آنها جز آتش چیزى نمىخورند؛ (و هدایا و اموالى که از این رهگذر به دست مىآورند، در حقیقت آتش سوزانى است.) و خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمىگوید؛ و آنان را پاکیزه نمىکند؛ و براى آنها عذاب دردناکى است. (174)
اینان، همانهایى هستند که گمراهى را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کردهاند؛ راستى چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!! (175)
اینها، به خاطر آن است که خداوند، کتاب (آسمانى) را به حق، (و توام با نشانهها و دلایل روشن،) نازل کرده؛ و آنها که در آن اختلاف مىکنند، (و با کتمان و تحریف، اختلاف به وجود مىآورند،) در شکاف و (پراکندگى) عمیقى قرار دارند. (176)
نیکى، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) روى خود را به سوى مشرق و (یا) مغرب کنید؛ (و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغییر آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازید؛) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا، و روز رستاخیز ، و فرشتگان، و کتاب (آسمانى)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقهاى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مىکند؛ نماز را برپا مىدارد و زکات را مىپردازد؛ و (همچنین) کسانى که به عهد خود -به هنگامى که عهد بستند-وفا مىکنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مىدهند؛ اینها کسانى هستند که راست مىگویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران! (177)
اى افرادى که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسى از سوى برادر (دینى) خود، چیزى به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروى کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او ( قاتل) نیز، به نیکى دیه را (به ولى مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتى است از ناحیه پروردگار شما! و کسى که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکى خواهد داشت. (178)
و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شاید شما تقوا پیشه کنید. (179)
بر شما نوشته شده: «هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى ( مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقى است بر پرهیزکاران!» (180)
پس کسانى که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانى است که آن (وصیت) را تغییر مىدهند؛ خداوند، شنوا و داناست. (181)
و کسى که از انحراف وصیت کننده (و تمایل یکجانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیت به کار خلافى کند) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهى بر او نیست؛ (و مشمول حکم تبدیل وصیت نمىباشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (182)
اى افرادى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید. (183)
چند روز معدودى را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادى از روزهاى دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانى که روزه براى آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکینى را اطعام کنند؛ و کسى که کار خیرى انجام دهد، براى او بهتر است؛ و روزه داشتن براى شما بهتر است اگر بدانید! (184)
(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است؛ ماهى که قرآن، براى راهنمایى مردم ، و نشانههاى هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتى شما را مىخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزارى کنید! (185)
و هنگامى که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را، به هنگامى که مرا مىخواند، پاسخ مىگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)! (186)
آمیزش جنسى با همسرانتان، در شب روزهایى که روزه مىگیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند مىدانست که شما به خود خیانت مىکردید؛ (و این کار ممنوع را انجام مىدادید؛) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) براى شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهاى الهى است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را براى مردم، روشن مىسازد، باشد که پرهیزکار گردند! (187)
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالى که مىدانید (این کار، گناه است)! (188)
در باره «هلالهاى ماه» از تو سؤال مىکنند؛ بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعى) براى (نظام زندگى) مردم و (تعیین وقت) حج است». و (آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام مىپوشیدند، از در خانه وارد نمىشدند، و از نقب پشت خانه وارد مىشدند، نکنید!) کار نیک، آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید؛ بلکه نیکى این است که پرهیزگار باشید! و از در خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید! (189)